هر چند از طراوت چشمات خالی ام
سنگم نزن شکسته دل این حوالی ام
امروز را به خاطر تو شب نمی کنم
فرقی نمی کند شب و روز خیالی ام
اینجا ببین سکوت مراضبط کرده اند
فریاد مرده بر لب زنجیر لالی ام
حتی غزل دوای سکوتم نمیشود
در انتظار حادثه ای احتمالی ام
بی وسعت حضور تو پرواز ناقص است
ای آسمان بیا که زمین گیر کالی ام
در کوچه های تب زده از آه پنجره
یک شب قدم بزن که ببینی چه حالی ام
هر چند در مرام سکوتم گلایه نیست
سنگم نزن شکسته دل این حوالی ام .
بهنام صداقت حور
دیگر اشعار : بهنام صداقت حور
نویسنده : علیرضا بابایی